تنوّع موضوعات و مباحث علمی و فرهنگی در قرون وسطا
طبقهبندی علوم
طبقهبندی علوم در عالم اسلام از قرن سوم هجری (نهم میلادی) آغاز شد و پس از آن اندکاندک این کوشش و تلاش افزایش یافت «در آغاز، مبنای این طبقهبندی تقسیم ارسطویی علوم به نظری، عملی و صناعی بود، ...
این طبقهبندی بعدها رفتهرفته کاملتر شد، علوم اسلامی بر علوم قدیمی افزوده شد و معرفت دینی و مابعد طبیعی به معنی عرفان بالاترین درجه را پیدا کرد. یکی از قدیمترین و مؤثرترین طبقهبندیها از فارابی است که در کتاب احصاء العلوم بیان شده ... و با جزئی تغییر مورد قبول ابن سینا، غزالی و ابن رشد واقع شده است.
1. وی در احصاء العلوم، علم زبان را به هفت بخش تقسیم میکند:
1. علم الفاظ مفرد، 2. علم الفاظ مرکب، 3. علم قوانین الفاظ مفرد، 4. علم قوانین الفاظ مرکب، 5. علم قوانین درست نوشتن، 6. علم قوانین درست خواندن.
2. علم منطق را به هشت بخش تقسیم میکند و در آن از مقولات و قوانین معقولات و قوانین سنجش «قیاس» و قوانین برهان و گفتارهای جدلی سفسطه و قوانین خطابه و قوانین شعر سخن میگوید.
3. علم تعالیم را به هفت بخش، یعنی علم عدد، علم هندسه، علم مناظر، علم نجوم، علم موسیقی، علم اثقال و علم حیل (که شامل جبر و مقابله و معماری و مهندسی و علم ساختن آلات نجوم و آینهها و ظرفهای عجیب میشده است) تقسیم میکند.
4. علم طبیعی را نیز به هفت بخش تقسیم میکنند شامل 1. بحث در آنچه میان اجسام طبیعی مشترک است، 2. بحث در اجسام بسیط و عناصر اجسام مرکب، 3. بحث در پیدا شدن و نابود شدن (کون و فساد)، 4. بحث در اعراض و انفعالات عناصر، 5.
بحث در اجسام ترکیب یافته از عناصر، 6. بحث در معادن، علم گیاهان، علم جانوران.
5. علم الاهی یا مابعد الطّبیعه را نیز به سه بخش تقسیم میکند شامل: 1. بحث در موجودات از لحاظ وجود، 2. بحث در اصول و مبادی براهین، 3. بحث در موجوداتی که جسم نیستند.
6. علوم مدنی و فقه و کلام که شامل سیاست مدن و علوم مدنی و علم فقه و علم کلام بود.
ص: 326
پس از نخستین کوششها، طبقهبندی علوم، توسط ابن سینا و جمعیّت اخوان الصفا و فخر رازی دنبال شد و سرانجام دقیقترین تقسیمبندی به همّت ابن خلدون صورت گرفت.
بهنظر او علومی که در جهان اسلام تحصیل و تدریس میشود به قرار زیر است:
1. علوم عقلی: شامل منطق و علوم طبیعی (طب و فلاحت).
2. الهیات: شامل ساحری، طلسمات، علم اسرار حروف و علم کیمیا.
3. علم مقادیر: شامل علم هندسه، حساب، موسیقی، علم نجوم.
4. علوم نقلی: شامل علم قرآن و تفسیر، علم حدیث، علم کلام، علم فقه، علم تصوف، علم زبان عربی، مشتمل بر لغت نحو بیان و ادب.
البته علومی که در بالا برشمردیم در همه مؤسسات فرهنگی قرون وسطا بطور منظم تدریس نمیشد، بلکه هریک از این رشتهها در سازمانهای رسمی یا خصوصی به اشخاص ذیعلاقه تدریس و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشده است. بههمین جهت باید هریک از آنها را جزئی، از حیات عقلی در جهان اسلامی بدانیم ...»
غیر از هیأت و نجوم که دانشمندان اسلامی در راه آن تلاش کردهاند، جغرافیا نیز موضوع تألیفات و تحقیقات متعددی از طرف صاحبنظران بوده است
ص: 401
سرنوشت علم در دو قرن اخیر
سیر نزولی علم طب در ایران
چنانکه قبلا اشاره کردیم، علوم مختلف، مخصوصا علم طب، در عهد زکریای رازی و ابن سینا، کمابیش به مبانی علمی و تجربی نزدیک شده بود. بیمارستان جندیشاپور، بیمارستان عضد الدوله دیلمی و سایر بیمارستانها، به همت سلاطین و خلفا و مردم خیرخواه احداث گردید و یکی از مراکز تحقیق و مطالعه در رشته پزشکی بشمار میرفت.
در بیمارستانها، بیماران را برحسب نوع بیماری در بخشی مخصوص مداوا و معالجه میکردند. جراحی، امراض داخلی، چشمپزشکی، دام پزشکی و امراض زنانه و شکستهبندی از هم تفکیک شده بود. غیر از داروهای گیاهی، از ادویه شیمیایی، معجونها و شربتهای گوناگون برای معالجه بیماران استفاده میکردند. با حمله مغول و تیمور و محو آثار علمی و فرهنگی و فرار عدهیی از دانشمندان، و بعدها با استقرار حکومت صفویّه و نفوذ و مداخله بعضی از روحانیون قشری، در کلیه شئوون سیاسی و علمی و فرهنگی، رکود کلی پیدا شد. و در قرون بعد، در اثر جنگهای مداوم فئودالی و نفوذ سیاستهای استعماری انگلستان و روسیه تزاری، و خیانت آگاهانه شهریاران بیکفایت قاجاریه، رشد طبیعی علم و دانش ممکن نگردید. اکنون اجمالا سیر پزشکی را از عهد صفویه به بعد مورد مطالعه قرار میدهیم.
پزشکی در ایران عهد صفویّه
«تاورنیه»، جهانگرد فرانسوی، مینویسد که «در ایران، علم طب به پایه فرنگستان پیشرفت نکرده است. وقتی طبیب، بیمار را میبیند اغلب چهار تخمه خنگ با بعضی نباتات تجویز میکند
ص: 402
که از دکان عطاری میگیرند و در خانه میجوشانند و به بیمار میدهند. معمولا بیماران را از خوردن نان منع میکنند و غذای سادهای به او میدهند. اطبای ایران در هر مرضی، پرهیز و امساک را لازم میدانند. این کار، گاه مفید و در مواردی زیانبخش است. سپس میگوید که در ایران، بیمارستان خوب وجود ندارد. اگر کسی نتواند پزشک را به منزل خود بیاورد، ناچار او را سوار الاغی میکنند و دستمال و یا شالی دور گردنش میپیچند و او را نزد پزشک میبرند. طبیب، نبض او را میگیرید و زبانش را معاینه میکند و بعد روی کاغذ کوچکی مسهل و منضجی برای او تجویز میکند ...»[66]
در حدود قرن دهم هجری، مراقبت و نظارت در شغل طبابت برعهده یکی از دیوانیان، یعنی حکیمباشی، محول بود. نظارت عمومی بر شاغلین امر طبابت، از هر مقامی که بودند و بر سایر کارهای وابسته به طب از قبیل داروفروشی و نیشترسازی و نظایر آنها، بهوسیله یک مرد غیرطبیب ملقّب به محتسب یا «بازرس کل» اعمال میشد.[67]
دون ژوئن، یک جهانگرد خارجی مینویسد: «در مورد معالجه بیماران، ایرانیان نیز مانند دیگر ملل بیگانه از تجویز گیاهان و دستور پرهیز، استفاده میکنند. در مورد بیماریهای دشوار همچون گلودرد و سرماخوردگی شدید و امثال آن فصد میکنند، مردم بسیار خرافاتی هستند و به تفأل، سخت معتقدند و تصور میکنند که با دعا در مساجد میتوانند تا حد بسیاری، نتایج و عوارض بیماری را تغییر بدهند ...»[68]
در دوره قاجاریّه حاجی محمد کریمخان کرمانی، بابی از کتاب خود «مجمع الرسایل فارسی» را به فصد و کم کردن خون، اختصاص میدهد و مینویسد که این کار به پنج صورت امکانپذیرست: رگ زدن، حجامت کردن، زالو انداختن، گوش تیغ زدن و دیگری خون از بینی جاری کردن- در فصل اول میگوید: «بدانکه خون، قوام بدن و مرکب روح است و کم کردن آن، روا نیست مگر در وقت حاجت که طبیب حاذق بگوید، بعد 28 شرط برای گرفتن یا کم کردن خون ذکر میکند که چند مورد آن را ذکر میکنیم: 1. خون بسیار باشد، 2. زمستان نباشد، 3. اگر زن خون میگیرد آبستن نباشد، 4. قولنج نداشته باشد، 5. زیاد لاغر یا چاق نباشد، 6. پیر و فرسوده نباشد، 7. امتلای معده نداشته باشد، 8. تا 12 ساعت بعد از جماع، خون نگیرد، 9. بعد از ماندن بسیار در حمّام حجامت نکند، 10. پس از ناخوشی و لاغری نباشد، 11. در فصل بهار باشد، 12. در مناطق
ص: 403
بسیار گرم یا بسیار سرد نباشد، 13. خون را یک مرتبه نگیرد بلکه کمکم بگیرد تا ضعف شدید یا غش عارض نشود، 14. کمتر از 14 سال را فصد نکند ...»[69] در صفحات بعد به تفصیل از راه و رسم رگ زدن و طرز استفاده از نیشتر بحث میکند. و در مورد حجامت تأکید میکند که: «اول موضع را چرب کند و شاخ حجامت بگذارد و آرامآرام بمکد و خردهخرده شدیدتر بمکد و تیغ نزند تا عضو خوب قرمز شود ... بعد از حجامت، غذای شور نخورد. پیش از حجامت و بعد از آن از خوردن تخم مرغ اجتناب کند و حرکت و غضب و جماع، در آن روز نکند»[70] نویسنده «زالو» را نیز بسیار مفید میداند و معتقد است در بعضی موارد انداختن زالو بر حجامت رجحان دارد.
دندانپزشکی در عهد قاجاریه
جالبترین قسمت این کتاب، تعالیمی است که مؤلف راجع به کشیدن دندان میدهد: «... پیش از انداختن کلبتین به بیمار بگوید که قدری موم بر روی آن دندان بچسباند که اشتباها دندان دیگری را نکند ... سر علیل را میان دو پای خود گرفته دندان را بکند و اگر دندان سخت باشد، با چاقوی نازکی لثه را از استخوان جدا کند و کلبتین را تا میتواند به بن دندان اندازد ... سعی کند صدمه به سایر دندانها نزند و لب و زبان در میان کلبتین نیفتد ...»[71]